وروده دوستم آرین رو به جمع وبلاگ نویسا تبریک می گم .
فریاد از عشقت فریاد
بر لبم تا ابد اسم توست 
باورم نمی شه که نمی تونم عاشق بشم خیلی سخته به خدا خیلی سخته آدم تو بلاتکلیفیه انگار ؛ یه جورایی انگار تو خلصم
تموم دیروز رو گریه کردم آخه تازه از تو شک دراومدم چرا ؟
نمی دونم بگم یا بذارم تو خماری بمونی نه بهت بر نخوره تو رو نمی گم اونایی رو می گم که براشون مهم هستم و دوست دارن بدونن چی شده و با تمام وجودشون با هام همدردی کنن آره عزیز اون جور آدما حق با تو ست خیلی کمه ولی تو دوستای من هست .
الانم وقتی بهش فکر می کنم تنم مثله یه تیکه یخ می شه
آی خدا
بی خیال بهتره صحبتشم نکنم آخه یه جورایی مورد داره

(اون متنه بالایی ربطی به پایینی ها نداشت ها )